سه شنبه 29 اسفند 1402
ASR BAZAFARINI
نسخه آزمایشی
تبدیل صدا و سیما به بازوی تبلیغاتی پوشش بی کفایتی مدیران دولتی و تسویه حساب های جناحی

۱۴:۲۸ | ۱۳۹۹/۰۵/۳۰

لیلاز در گفت وگویی بیان کرد:

تبدیل صدا و سیما به بازوی تبلیغاتی پوشش بی کفایتی مدیران دولتی و تسویه حساب های جناحی

سعید لیلاز گفت: صدا و سیما به بازوی تبلیغاتی و ابزار هجمه رسانه ای، برای پوشش بی کفایتی های مدیران دولتی و ابزاری در برخوردها و تسویه حساب های جناحی تبدیل شده است.

امیدواریم قوه قضائیه به ابزاری برای تسویه حساب های سیاسی و احزاب تبدیل نشود و اسیر جریان سازی های جناح های سیاسی نشود.

نمی شود هر زمان که در مدیریت کشور کم می آوریم ، بابت آرام کردن افکار عمومی ، به دنبال ذبح کردن گروهی از بخش خصوصی باشیم تا مردم آرام شوند.

فضای رانت خواری را ایجاد می کنیم سپس به دنبال مقصر می گردیم!


اواخر سال گذشته بود که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری در سخنرانی خود تاکید کرد: امروز هر کس بخواهد درباره اقتصاد ایران صحبت کند، یکی از عیوب آن را دولتی بودن اقتصاد می داند، اما نشده است که یک خصوصی سازی در ایران انجام شود و کسی نگوید فساد شده است.» نام خصوصی سازی گویی با فساد گره خورده است و قرار نیست به این زودی ها بخش خصوصی از این مخمصه جان سالم به در برد.

سعید لیلاز یکی از اقتصاددانان ایران در این خصوص می گوید:

برخوردی که به لحاظ قضایی در حوزه فعالیت بخش خصوصی با فساد صورت می گیرد، غیرمنصفانه است. متاسفانه بدنام کردن فعالان اقتصادی، آنها را سرخورده، مایوس و محتاط کرده است.

برای مثال سودجو نامی است که به فعالان اقتصادی و کارآفرینان در ایران نسبت می دهند. به گفته آدام اسمیت، تأتوا هر بامداد که شروع به پختن نان می کند بخاطر عیسی مسیح با دین اسلام این کار را نمی کند، بخاطر منافع اش است. جمع منافع زمانی که در مکانی به نام بازار متمرکز می شود، سینرژی (هم افزایی) را ایجاد می کند که در تک تک آن فعالیت ها به تنهایی وجود نداشته است او می افزاید: بنابراین اگر از سوی دولت با حاکمیت در آن دخالتی صورت گیرد، در این فعالیتها خلل ایجاد شده و ارزش افزوده نابود میشود. بخش خصوصی و کسب و کار به وسیله های مختلفی مورد هجمه قرار می گیرد. وقتی به عنوان دولت در بازار، اختلال ایجاد شود به یک صورت فضای کسب و کار را به هم می ریزد.

زمانی که به عنوان بازوی تبلیغاتی در صدا و سیما فعالان اقتصادی که صرفا برای کسب سود فعالیت می کنند، سودجو می نامید(مانند انگ زدن) باز هم فشارها به این قشر افزایش پیدا می کند. از سوی دیگر از لحاظ قضایی نیز اگر به صورت جناحی، با مساله فساد برخورد شود بخش خصوصی واقعی و اقتصاد نابود می شود.

به ریاست قوه قضائیه فعلی بسیار امیدواریم- در برخوردهای قضائی ، جناحی و سیاسی و تبلیغاتی برخورد نکنیم.

لیلاز تصریح می کند: در تمام ۴۰ سال گذشته این سه اتفاق را با فراز و نشیبهایی تجربه کرده ایم. البته اکنون بسیار به آقای رئیسی امیدواریم ایشان در خلال مدتی که در ریاست دستگاه قضا حضور داشته اند به اعتقاد بنده خوش درخشیدند. باید امیدوار باشیم که با مساله فساد بهتر برخورد شود. مساله فساد عامل نابود کننده فعالیت بخش خصوصی و کسب و کار در ایران است، به گونه ای که هیچ فعال اقتصادی، دیگر امیدی ندارد که بتواند از شبکه های مافیایی و فساد عبور کند و فعالیتی را از صفر آغاز کند. متاسفانه در خصوص فساد، جناحی، سیاسی و تبلیغاتی برخورد می شود و این مساله فضای بی اعتمادی را تشدید می کند.

ما امیدواریم که قوه قضائیه و قضات دادگاه، ابزاری برای تسویه حساب های جناح های سیاسی قرار نگیرند و در تصمیم گیری ها عادلانه رفتار کنند.

برای جستجوی فساد به بخش روشن اقتصاد روی می آوریم و اغلب بخش خصوصی را قربانی دعواهای سیاسی و جناحی خود می کنیم.


او در ادامه بخش خصوصی را قربانی دعواهای جناحی دانسته و معتقد است؛ همیشه اولین قربانی هر گونه دعوای سیاسی در داخل کشور بخش خصوصی و مبارزه ظاهری با فساد بر این بخش متمرکز می شود. رفتار ما با کارآفرینان، رفتار مناسبی نیستند. در ایران برای کارآفرینان ارزشی قائل نمی شویم و همه حمایت ها در حد شعار است.

به این ترتیب قسمت روشن اقتصاد ایران را فراری می دهد نه قسمت تاریک آن را، وی گفت: این مساله شبیه به داستان ملانصرالدین است. شبی ملانصرالدین انگشترش را در اتاق تاریکی گم کرد و هر چه دنبالش گشت پیدایش نکرد. ملا به طرف حیاط رفت و در آنجا به دنبال انگشترش گشته زن ملا وقتی او را در حیاط دید گفت: ملا تو انگشترت را در اتاق گم کرده ای و حالا در حیاط دنبالش می گردی.

ملانصرالدین جواب داد: زن تو چقدر کودنی! مگر نمی بینی که اتاق چقدر تاریک است برای همین در حیاط که روشنتر است دنبالش می گردم. بنابراین مسئولان زمانی که می خواهند با فساد مبارزه کنند، از حوزه تبلیغات فراتر نمی روند، کار جدی انجام نمی دهند و به دنبال نیمه تاریک اقتصاد نمی روند. به دنبال نیمه روشن می روند که شرکت است، تابلو دارد، مالیات خود را پرداخت می کند، صورتهای مالی روشن دارد و نقل و انتقلات مالی اش مشخص است.

به همین خاطر است که می بینیم این اقتصاد دائما در حال در جا زدن است. اگر تحریم را در نظر نگیریم؛ ورودی انرژی اولیه در اقتصاد ایران سالانه ۲۵۰ تا ۳۵۰ میلیارد دلار ارزش دارد. تمام این انرژی حیف و میل می شود یا از کشور خارج می شود. به دلیل این برخوردها محصولی از آن در اقتصاد ایران دیده نمی شود.

چرا با پدیده قاچاق های سازماندهی شده و رسمی که با حمایت ارکان رسمی و قدرتمند انجام می شود برخورد نمی کنیم؟

وی با بیان اینکه نیمه تاریک اقتصاد، آن بخش از اقتصاد است که به آن اقتصاد زیرزمینی می گویند، گفت: فعالیت هایی که جایی ثبت نمی شود، مانند قاچاق اقتصادی که در پیوند با ارکان قدرت شکل می گیرد و از هر گونه برخورد قضایی مصون است را اقتصاد تاریک می نامیم. جایی که بیشتر بازیگران آن در بخش عمومی با بخش های خصوصی وابسته به بخش عمومی قرار دارند و مرزبندی آن تاریک تر و مخدوش تر است.

به گفته آمار بین ۳۰ تا ۵۰ درصد GDP ایران زیرزمینی است. در این حوزه ما برخوردی نمی بینیم و زمانی که برخوردی هم صورت می گیرد معمولا طرف مقابل بخش روشن تر اقتصاد ایران (بخش خصوصی است و جایگاه تصمیم گیری ها و سیاستگذاری های حکومتی و دولتی در این اقتصاد نادیده گرفته میشود. از ثانیه اولی که بانک مرکزی شروع به فروش سکه در بازار آزاد کرد، بنده مخالفت کردم و به رئیس کل وقت بانک مرکزی گوشزد کردم که این کار ادامه پیدا نکند. اما وی به دلیلی که شاید زمانی افشا کنند گفت: نمی شود و ما می دانیم چه می کنیم.» و این شد که سکه ۴ میلیون تومانی را ۱ و نیم میلیون تومان می فروختند و حد و مرزی برای خرید و فروش آن تعیین نکرده بودند و بعد دنبال سلطان سکه رفتند و سلطان سازی کردند.

هرفعال اقتصادی با هدف سودجویی که حق هر فعالی است به اقتصاد ورود پیدا می کند؛ سپس با برخورد قهری به او می گوییم که چرا سود بردی؟

نمی شود هر زمان که در مدیریت کشور کم می آوریم ، بابت آرام کردن افکار عمومی ، به دنبال ذبح کردن گروهی از بخش خصوصی باشیم تا مردم آرام شوند.


لیلاز با انتقاد از تصمیم گیری های اشتباه دولت می گوید: افرادی از میان تصمیم گیری های نادرست در طلب سود بیشتر، ظاهر میشوند و می خواهند سرمایه خود را چند برابر کنند که سلطان سکه یکی از آنها بود. مساله اینجاست که فضای رانت خواری ایجاد می کنیم سپس به فعالان بخش خصوصی که به گفته آدام اسمیت اساسا با هدف سودجویی(که حق هر فعالی است) به اقتصاد ورود پیدا می کنند، می گوییم چرا سودبردی؟ خوب، این فضا ایجاد شده است نباید از سودجویان گلایه کرد باید سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های اشتباه را کاهش داد.

مانند اقدامی که در صنعت خودروسازی صورت گرفت: ۱۵ هزار میلیارد تومان در یک سال برای دلالانی که خودرو را به قیمت دولتی می خریدند و به قیمت آزاد می فروختند. حالا سوال اینجاست آیا در این میان باید دلال را اعدام کرد؟ جنس ۲۰۰ میلیونی ۷۰ میلیون فروخته شده و این حاصل تصمیم گیری و سیاست گذاری اشتباه بوده است. با این وجود قوه قضائیه شروع به برخورد با مدیران عامل و کسانی که در زمینه تولید فعالیت داشتند، می کند.

در بیشتر حوزهها فاصله میان اشتباه در سیاست گذاری و سودجویی از آن اشتباهات دولتی مخدوش است و دیده نمی شود و تنها با محصول و مخلوق این ماجرا برخورد می شود. به همین خاطر افرادی که در جهت بهبود وضعیت اقتصادی گام برداشتند، سودجو و فرصت طلب خوانده می شوند.

برخی جناح ها با قدرت نمایی در رسانه ها و صدا و سیما درصدد براندازی بخش ناچیز اقتصادی یعنی بخش خصوصی اند و به بهانه مبارزه با فساد در حال تسویه حساب های قدیمی خود هستند

این اقتصاددان معتقد است، غوغاسالاری به معنای حکومت عوام زورمند و رهبری جاهلین بر جامعه است. این پدیده در خلال بحران های انقلابها، شورشها و تحولات سیاسی حکومتی بیشتر ظهور می کند و غالبا مدت محدود و کوتاهی شکل گرفته و بعد از مدتی از هم فرو می باشد. در تحولات اقتصادی اخیر ایران نیز وضعیت به شکلی پیش رفت که برخی جناح ها با قدرت نمایی در رسانه ها قصد براندازی بخش ناچیز اقتصاد یعنی بخش خصوصی را داشتند. همچنین سودجویان سیاسی نیز به دنبال سوء استفاده از محاکم مبارزه با فساد اقتصادی در جهت تسویه حساب های قدیمی با یکدیگر بودند و همچنان نیز این داستان ادامه دارد. در این میان هرچند این بخش سکوت می کند، اما فریاد جناحها بیش از گذشته بلند می شود.

باید بررسی کرد که پشت پرده این نوع رفتار با بخش خصوصی و فضاسازی رسانه ای چه کسانی هستند؟

وی می افزاید: با این وجود چرا رسانه ها وارد بازی جناح های سیاسی کشور می شوند؟ و با وجود اینکه نتیجه غوغاسالاری رسانه ای را می دانند، باز هم با رسانه ای کردن برخی مسائل به اقتصاد ضربه می زنند و درگیر دعوای جناحها می شوند؟ این سوالی است که پاسخ آن را باید رسانه های همراه با جناح های سیاسی بدهند. باید بررسی کرد که پشت پرده این نوع رفتار با بخش خصوصی و فضاسازی رسانه ای چه کسانی هستند؟چرا مسائل تخصصی، در محضر عوام ، با بوق و کرنا به صورت عوام فریبانه مطرح می شود؟

سعید لیلاز، در خصوص این مساله و تاثیری که این اخبار بر عملکرد قوه قضائیه می گذارد، می گوید: غوغاسالاری یک سم برای اقتصاد است. البته درباره تحت تاثیر قرار گرفتن قوه قضائیه از اخبار جناحی در رسانه ها باید بگوییم به آقای رئیسی بسیار خوش بین هستم. همانقدر که معتقد بودم آقای رئیسی، رئیس جمهور خوبی نخواهد بود، همانقدر امیدوارم که در شغلی که سال های سال در آن فعالیت داشته، می تواند منشاء اثرات درخشانی باشد. واقعیت این است که در میان سه قوه، بدترین وضعیت را قوه قضائیه دارد و اگر قوه قضائیه یک کشور فاسد باشد، کار تمام است. بخش خصوصی به عدالت قوه قضائیه باید امیدوار باشد ، نه آنکه آن را ابزار دست جناح ها بداند.

متاسفانه رسانه ملی و صدا و سیما نیز ، ابزار جناح های مختلف برای نابودی بخش خصوصی است و با قدرت در حال نابودی آن ها می باشد.

سودجویی فحش نیست؛ هدف اقتصاد است. بخش خصوصی آنقدر آسیب دیده است که دیگر حاضر به سرمایه گذاری نیست.


به گفته لیلاز براساس ادبیاتی که در حوزه خصوصی سازی در دنیا شکل گرفته و در عمل نیز دیده شده؛ مدیران دولتی به دلیل منافع شخصی بی حد و مرز که از دولتی و بی نظارت بودن بنگاه های دولتی برای خود و اطرافیانشان سود می برند، در برابر خصوصی سازی کارخانه ها و نهادهایی تحت نظر خود مقاومت می کنند.

این مقاومت وجود دارد و واقعی است در اقتصاد به این اتفاق تضاد منافع می گویند. علت اینکه بخش خصوصی اولین قربانی است به این خاطر است که این بخش زائده های بر دولت است. نان شب ملت ایران نیست و تا زمانی که نفت هست این بساط نیز پابرجا خواهد بود. زمانی که می گوییم بخش خصوصی یعنی بخشی که میتواند نباشد.

بخشی که مهمان ماست. البته در برخی حوزه ها بخش خصوصی حضور فعال دارد. برای مثال از آنجایی که بیش از ۹۵ درصد بخش کشاورزی ایران خصوصی است قدرت قاهره را دارد، اما در حوزه صنعت، بخش خصوصی در حاشیه قرار گرفته و دولت هر زمان که اراده کند می تواند این بخش را نادیده بگیرد و کنار بزند.

در زمان انقلاب متاثر از درآمدهای نفتی از نظر فرهنگی در طول تاریخ بخش خصوصی را دزد معرفی کردیم. زمانی که می خواهیم در خصوص دزدها در رادیو و تلویزیون حرف بزنیم می گوییم یک عده سودجو، در حالی که یک فعال اقتصادی، راننده تاکسی، کارخانه دار، کشاورز یا حتی یک چوپان، بامداد برای سودجویی یعنی کسب سود از خانه خود خارج می شود.

اما نمی توانیم این درک را به رسانه ملی بدهیم که سودجویی یک فحش نیست. هدف اقتصاد است! متاسفانه رسانه ملی و صدا و سیما نیز ، ابزار جناح های مختلف برای نابودی بخش خصوصی است و با قدرت در حال نابودی آن ها می باشد.
 

برچسب ها:

سعید لیلاز ،صدا و سیما 
نام
نظر شما