ذبح بخش خصوصی با نگاه امنیتی در منازعات حزبی و سیاسی
بخش خصوصی قربانی همیشگی دعواهای سیاسی دو جناح در کشور است
سالهاست که اقتصاد ایران نتوانسته رنگ استقلال را بر خود ببیند و جایگاه بخش خصوصی را به عنوان یک جایگاه امن زنده نگاه دارد. همیشه سیاست چند قدم جلوتر از اقتصاد پیش رفته و برای آن تصمیم گیری کرده است. به طوری که جایی برای رقابت میان عرصه های صنعتی وجود ندارد و سرمایه داران کلان ایران، میدان فعالیت خود را هر روز تنگ تر و محدودتر از گذشته می بینند.
حمایت از بخش خصوصی شعاری بیش نیست و بدین سبب است که هیچ گاه تولید، رنگ رونق به خود نمی گیرد
در خصوص دلایل بحرانی شدن اقتصاد و عدم موفقیت بخش خصوصی با سعید لیلاز، اقتصاددان به گفتگو پرداختیم و او در خصوص دلیل عدم موفقیت خصوصی سازی در ایران می گوید: ایراد بزرگی که خصوصی سازی را دچار مشکل کرده است، علت اول آن روش خصوصی سازی دولت است. شاید بهتر این بود که دولت اموال خود را نگاه دارد و سرمایه گذاری های جدید را از بخش خصوصی طلب کند. علت دوم عدم موفقیت خصوصی سازی این است که خصوصی سازی همچون یک ژست (ظاهری) مطرح شده نه به عنوان مساله مرگ و زندگی.
وی می افزاید: این اتفاق در ایران مانند اتفاقی است که در بریتانیای اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی با آلمان اوایل دهه ۱۹۰۰ میلادی رقم خورد با این تفاوت که در آن زمان آنها خصوصی سازی را مساله مرگ و زندگی قلمداد می کردند نه یک ژست و شعار.
بخش خصوصی موجود در حال فرار از میدان است
او خاطر نشان می کند: با این وجود در ایران نمی توان با این تفکر به یک بخش خصوصی فعال و قدرتمند رسید. ایران درآمد نفتی دارد و این درآمد نفتی می تواند بسیاری از خلل و فرج را بپوشاند. از سوی دیگر دولت بخش خصوصی را به عنوان زاندهای بر خود می بیند نه بخشی اساسی که اگر وجود نداشته باشد اقتصاد ایران زمین می خورد. اگر به ساختار بودجه کشورهای غیرنفتی نگاهی بیندازید عملا چیزی با عنوان هزینه های عمرانی، وجود خارجی ندارد، اما در ایران زمانیکه وفور درآمدهای نفتی داریم دولت هرگاه اراده کند می تواند بخش خصوصی را کنار بگذارد. بنابراین علت اصلی عدم موفقیت بخش خصوصی در ایران همین مساله است.
لیلاز علت سوم عدم موفقیت خصوصی سازی در ایران را ضعف فضای عمومی کسب و کار میداند و معتقد است که فضا برای فعالیت بخش خصوصی آماده نشده، بخش خصوصی موجود در حال فرار از میدان است و بخش های جدیدی که می خواهند در این حوزه فعالیت کنند نیز فراری داده میشوند. مساله خصوصی سازی پیچیده و عظیم شده، به طوری که وضعیت دشوار تولید به گوش رهبری نیز رسیده است. تا جایی که ایشان تولید در کشور را به مثابه گذر از هفتادخان دانسته اند.
دولت و مجلس در عمل اعتقادی به بخش خصوصی ندارند و در تلاش برای حذف بخش خصوصی قدرتمند هستند
او در ادامه می گوید: متاسفانه تولید روز به روز سخت تر و فعالیتهای اقتصادی ناممکن تر می شود. در این بین فقدان آمادگی فضای کسب و کار، منجر به شکست خصوصی سازی می شود. به این ترتیب این سه علت جزو علل اصلی عدم موفق خصوصی سازی در ایران است. اصل ۴۴ منتج به نتایج قابل قبول نشده و حتی سهم بخش دولتی را در اقتصاد کاهش نداده است. در حال حاضر ۶۵ تا ۷۰ درصد GDP (تولید ناخالص داخلی ایران تحت نظارت بخش عمومی (دولتی و عمومی غیر دولتی) است. خصوصی سازی در ایران به یک نوع ژست تبدیل شده به این معنا که دولت و مجلس در عمل اعتقادی به بخش خصوصی ندارند و در تلاش برای حذف بخش خصوصی قدرتمند هستند. به این خاطر که به دلیل درآمدهای نفتی نیاز واقعی به وجود چنین بخشی نمی بینند.
دعواهای سیاسی، سم مهلکی برای از پای در آوردن بخش خصوصی است
فعالان اقتصادی ، آینده خود را پشت میله های زندان می بینند
این اقتصاددان همچنین معتقد است زمانی که درآمدهای نفتی کاهش پیدا می کند تمام دولتمردان به فکر خصوصی سازی، ارتقا بهره وری و تولید می افتند و همچون سالهای اخیر اقتصاد مقاومتی شکل می گیرد و جدی می شود، اما به محض اینکه فضای سیاسی آرام تر شده و درآمدهای نفتی افزایش یابد( خلل و فرج جامعه را وفور بپوشاند). بخش خصوصی در چشم دولتمردان تبدیل به زائده می شود. درست مانند زمانی که باران می آید و بی آبی و خشکسالی فراموش می شود. درگیری های جناحی و سیاسی نیز به این آشوب می افزاید و فضا را متشنج می کند و اولین قربانی دعواهای سیاسی و برخورد با فساد، بخش خصوصی بوده و این اتفاق سم مهلک است. با این حال هر فعال اقتصادی زمانی که پا به عرصه موفقیت می گذارد و در این عرصه بزرگ می شود، آینده خود را پشت میله های زندان با جرایم سخت و سنگین می بیند. با این نحوه برخورد بخش خصوصی حاضر به مقابه با تحریم ها نمی شود. باید تلاش شود در کمال حفظ عدالت و مبارزه با فساد، امنیت را به فعالان اقتصادی بازگردانیم.
پدیده ای بنام بورلی هیلز! برخوردهای سیاسی-امنیتی با پدیده سرمایه داری
آمیختگی سیاست در اقتصاد موجب شده تا انباشت سرمایه به بیرون از کشور هدایت شود. به همین خاطر است که ایران، نیم قرن با وجود داشتن سرمایه ای چون نفت، تولید ناخالص داخلی بسیار پایینی دارد و فرار سرمایه جزو لاینفک این اقتصاد به حساب می آید. به گفته مارکس، تراکم سرمایه اجازه ندارد تبدیل به انباشت سرمایه شود. در حقیقت مارکس معتقد است زمانی که تراکم سرمایه تبدیل به انباشت سرمایه شود مجددا به تولید ثروت و سازندگی تبدیل میشود.
سعید لیلاز در خصوص اینکه چرا سرمایه ها در ایران به سمت تولید و بهره وری نمی رود می گوید: متاسفانه در ایران درست زمانی که تراکم سرمایه، می خواهد تبدیل به انباشت سرمایه شود، با آن برخوردهای سیاسی امنیتی می کنیم. به این خاطر که به لحاظ سیاسی بخش خصوصی به یک رقیب برای حکومت تبدیل میشود و حکومت این رقیب را نمی پسندد و آن را حامی خود نمی داند.
در حقیقت تمایلی به حضور بخش خصوصی قدرتمند در کشور وجود ندارد و صرفا حمایت از خصوصی سازی یک شعار است
به این ترتیب سیاست حاکم بر جامعه، بخش خصوصی را یک زائده برای خود می داند. اکنون پدیده فرار سرمایه یک پدیده ۳ هزار ساله است.
بخش خصوصی ایران اجازه ندارد ثروت عظیم خود را به اقتصاد وارد کند و خصوصی سازی یک شعار بیش نیست!
او با اشاره به برآوردهای حکومتی و دولتی در ایران بین سالهای ۹۵ تا ۹۷ می گوید: بیش از ۵۰ میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور رقم خورده است. در حقیقت این ۵۰ میلیارد دلار پولی بوده که تراکم سرمایه در آن اتفاق افتاده، اما به انباشت سرمایه بدل نشده و از کشور خارج شده است. حالا دولتمردان به دنبال جذب سرمایه خارجی هستند در حالی که سرمایه خارجی در طول تاریخ بشری تابعی از جذب سرمایه داخلی بوده است. زمانی که سرمایه و سرمایه دار داخلی در حال فرار است چگونه می توان دست به جذب سرمایه خارجی زد؟
به همین خاطر است که کیک اقتصاد در ایران روز به روز در حال کوچک شدن است. نسبت تشکیل سرمایه (پس انداز ناخالص داخلی به GDP که یکی از مهم ترین نسبتها در تعیین آینده هر ملتی است از حدود ۳۵ درصد در سال ۸۲ به ۲۲ درصد در اوایل دولت روحانی رسید و اکنون باید حدود ۲۰ درصد باشد؛ یعنی یکی از پایین ترین نسبتها در کل تاریخ ایران (به استثناء جنگ تحمیلی). تمام اینها در حالیست که بخش خصوصی ایران مقادیر بسیار زیادی ثروت دارد که اجازه ندارد به اقتصاد وارد کند.
زمانی که سرمایه و سرمایه دار داخلی در حال فرار است چگونه می توان دست به جذب سرمایه خارجی زد؟
لیلاز برای شفاف شدن موضوع می توان به دور زدن اتوموبیل های گرانقیمت در سطح شهر اشاره می کند و می گوید: این ثروتی است که در ایران جمع شده و در کشورهای دیگر مانند دبی تخلیه شده است در حالی که می توانست در ایران توسط سرمایه داران داخلی به تولید تبدیل شود. متاسفانه به سرمایه داری در ایران اجازه میدهیم سرمایه تولید کند؛ اما محصول این سرمایه را اجازه ندارد در ایران خرج کند باید به برخی ها گوشزد کرد که اگر با سرمایه داری مخالفت دارید باید با تمرکز ثروت در دست یک گروه مخالفت داشته باشید اگر مخالف آن نیستید بنابراین باید به تبعات آن تن بدهید و مالیات را از آنها بگیرید. برای مثال بنزین را برای این گروه (دارندگان خودروهای گرانقیمت) تا لیتری ۱۰ هزار تومان افزایش دهند.
سالانه حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج می شود و دلیل آن تقدم سیاست بر اقتصاد است
او برای روشن تر شدن موضوع تصریح می کند: سیاست گذاری ها در ایران کاری می کند که تراکم سرمایه اتفاق می افتد، اما این تراکم سرمایه به انباشت سرمایه نمی انجامد. به همین خاطر است که از سال ۱۳۵۰ تا کنون با پدیده ای مواجه ایم که من نام آن را «بورلی هیلز» می گذارم. اگر در مطبوعات دوره پهلوی جستجو کنید از سال ۵۱ و ۵۲ ایرانی هایی که ثروت های عظیمی را در ایران به دست می آورند به این مکان (محله ای در لس آنجلس می رفتند و ویلا می خریدند. در همان زمان فرار سرمایه در ایران شکل گرفت و تاکنون ادامه پیدا کرده است. بنابراین بورلی هیلز را می توان نمادی برای فرار سرمایه دانست.
اکنون حدود ۵۰ سال است که سالانه حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار ثروت از ایران خارج می شود! (مگر یک اقتصاد چقدر (GDP) تولید می کند؟) به همین دلیل است که هر چقدر تولید کنیم باز هم هیچ نداریم براساس نرخ ارز امروز حدس میزنم، ایران از ابتدای کشف نفت تاکنون بیش از ۴ هزار میلیارد دلار نفت، تولید، مصرف و صادر کرده است. حاصل این صادرات کجاست؟ بیشتر این سرمایه از ایران خارج شده است. این پدیده از دوران صفویه به بعد مشکل اساسی اقتصاد ایران به شمار می آید. دلایل تمام این اتفاقات نیز تقدم سیاست بر اقتصاد است .
بخش خصوصی به زائده ای برای دولت تبدیل شده است
با نگاه دولتی و امنیتی نمی توان بخش خصوصی را مدیریت کرد و از آن انتظار موفقیت داشت.
او در خصوص دولتی شدن اقتصاد و آسیب های آن می گوید: بعد از اینکه نفت به عنوان درآمد اقتصادی ایران جدی شد و درآمد ایران از محل صادرات نفت از اوایل دهه ۱۳۰۰ خورشیدی شروع به افزایش کرد، بازرگانی خارجی ایران دولتی شد. آیا این اتفاق عجیب نیست؟ وقتی درآمدهای دولت رو به افزایش می رود اقتصاد نیز به سمت دولتی شدن سیر می کند و بخش خصوصی به زائدهای تبدیل می شود. با نگاه دولتی و امنیتی نمی توان بخش خصوصی را مدیریت کرد و از آن انتظار موفقیت داشت.
چرا کشاورزان برای ما محترم هستند؟ به این خاطر که شاکله بخش کشاورزی ایران خصوصی است. چرا در حوزه مسکن، سازندگان سیطره دارند چرا که اساسا خصوصی است، اما در صنعت به اینگونه نیست. حتی در بازرگانی خارجی ایران نیز به این شکل نیست. به دلیل سیطره نفت بر اقتصاد ایران بخش خصوصی در این دو حوزه به صورت زانده عمل می کند و به عنوان فضای سیاسی به دلایل فرهنگی دائما به عنوان بخش بورژوازی خونخوار و بی رحم برای ملت ایران شناخته شده است. فضای کسب و کار عمومی در ایران اجازه فعالیت سالم را نمی دهد. چرا تولید در ایران دلیل است؟ چراکه راههای غیر تولیدی و زیرزمینی که شما را در معرض افکار عمومی و قوه قضائیه سودجو به معنای دزد قرار نمی دهد راحت تر است. طبیعی است که با این نحوه برخورد قهری ، امنیتی ، سیاسی و قضائی با بخش خصوصی و کارآفرینان ، کسی انگیزه ای برای راه اندازی کارخانه بزرگ خودرو، پتروشیمی و ... ، نخواهد داشت.
- آقای بانک مرکزی؛ مشکل ناترازی بانکها با مدیران فعلی حل نخواهد شد!
- افزایش تولید و عرضه ایران خودرو در کنترل بازار موثر است
- حمایت بازار سرمایه از شایسته سالارها
- چگونه نشان بین المللی بازرگانی پتروشیمی به ورطه نابودی کشیده شد +فیلم
- ردپای صهیونیسم بین الملل در صنعت خرده فروشی مواد غذایی
- خلل در آغاز فعالیت معادن فاریاب توسط کارگران بدون قرارداد!
- صدور مبلمان داخلی صادرات همت است
- قتل فرصت های شغلی و فرار سرمایه در کشور جدی است
- رسانه ستیز و رسانه گریز نباشیم
- آغاز به کار قرارگاه ملی امداد اجتماعی
- آدرس غلط به مال باختگان نیمایی برای حمایت از یک صرافی
- حمله سایبری به پایگاه خبری اقتصاد سالم
- تقدیر مدیرعامل آبفا خوزستان از گروه میهن
- تبدیل دانشگاه تهران به یک آموزشگاه یا موسسه فنی حرفه ای!
- بانکها حاضر نیستند خود را در توسعه ملی مشارکت دهند